صلح پایدار
دو شنبه 5 / 5 / 1392برچسب:, :: 1:49 :: نويسنده : ارادتمند عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ مردم از چه مىپرسند؟ از خبر بزرگ كه در آن اختلاف ميكنند در تفسير اهل بيت عصمت و طهارت نباء عظيم امير المومنين عليه السّلام است چنانكه در كافى از ابى حمزه روايت كرده كه سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام معناى نباء عظيم را فرمود امير المؤمنين عليه السّلام است خود آنحضرت فرموده براى خدا آيه و نباء بزرگترى از من نيست و اينحديث را در بصائر الدرجات با زيادتى اين جمله روايت كرده فرمود آنحضرت ولايت مرا خداوند بر امتهاى گذشته فرض و واجب نموده با همان اختلاف زبانى كه داشتند بسيارى از آنها قبول ننمودند و اقرار بفضيلت من نكردند ابن بابويه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام و حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمودند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على تو باب و راه خدا و حجة پروردگار و نباء عظيم و صراط مستقيم و مثل اعلى هستى و حافظ محمّد بن مؤمن شيرازى كه يكى از مخالفين است در كتاب مستخرج از تفاسير اثنى عشر ذيل تفسير آيه فوق از سدى روايت كرده گفت صخر بن حرب وارد شد بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد اى محمّد امر ولايت بعد از شما براى كيست؟ فرمود براى كسى است كه او نسبت بمن بمنزله هرون است نسبت بموسى جبرئيل نازل شد و آيات فوق را آورد و گفت ايرسول خدا بعضى از امت تو تصديق ولايت و خلافت على عليه السّلام را بنمايند و بعض ديگر تكذيب كنند و بزودى شناسند و يقين نمايند بولايت على عليه السّلام در قبر هنگام سؤال كردن از آنها بدانكه در مشرق و مغرب عالم و بيابان و دريا نميرد كسى مگر آنكه نكير و منكر سؤال كنند از او در باره ولايت و خلافت على و مىپرسند پروردگار تو كيست و دين تو چيست و پيغمبر تو كيست و امام تو كيست؟ از علقمه روايت كرده گفت روز جنگ صفين مردى از لشگر شام با سلاح بيرون آمد و قرآنى حمايل خود كرده بود بجاى رجز خواندن چنانكه مرسوم اعراب است ميخواند: عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ من خواستم پيش او روم امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بر جاى خود باش. خود آنحضرت پيش رفت بآنمرد گفت منم نباء عظيم و خبر بزرگ كه در من خلاف كرديد و در ولايت من نزاع نموديد و از ولايت من باز آمديد آنگاه قبول كرديد و بظلم و بغى و ستم هلاك شديد از كفر بوسيله شمشير من بيرون آمديد و روز غدير را دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست آنچه بجا آوردهايد و بكيفر آن خواهيد رسيد پس از آن شمشير كشيد و سرش را از تن جدا كرد و بدرك واصل شد و از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روز جنگ جمل در بصره سوارى از لشگر بصره بيرون آمد و آيات فوق را ميخواند امير المؤمنين عليه السّلام پيش رفت و باو فرمود مىشناسى آن خبر بزرگ را عرض كرد خير فرمود بخدا قسم منم نباء عظيم كه در من خلاف كرديد بزودى خواهيد شناخت مرا آنوقتيكه ميان بهشت و دوزخ بايستم و خلايق را قسمت كنم و بدوزخ گويم اين براى تو و آنديگر براى من بگير او را كه از دشمنان منست و دست بردار از اين شخص كه از دوستان منست و بزودى خواهيد دانست كه من نباء عظيم هستم آنزمان كه در كنار حوض كوثر بايستم و طايفهاى را از حوض كوثر برانم چنانكه در دنيا شتر غريب را از كنار حوض آب برانند پس از آن بصرى را بقتل رسانيد و بجاى خود بازگشت. يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرابا محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود كافر ميگويد ايكاش من ابو تراب (امير المؤمنين) را دوست ميداشتم. ابن بابويه از عباية بن ربعى روايت كرده گفت بابن عباس گفتم بچه مناسبت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب كنيه داد گفت براى آنكه آنحضرت صاحب زمين و حجة خداوند است بر اهل زمين، و زمين بوجود مقدس آن حضرت ساكن و باقى است شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود روز قيامت چون كفار مشاهده كنند آنچه را كه خداوند وعده داده بود بشيعيان على عليه السّلام از اجر و قرب و منزلت و كرامت آرزو ميكنند و ميگويند ايكاش ما هم از شيعيان على و ترابى بوديم يعنى بآنحضرت منسوب بوديم- اينست معناى یا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً يعنى ای کاش علوى بوديم و ابو تراب را دوست ميداشتيم.
عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه غفارى و مستفيد ؛ ج1 ؛ ص654 حمزة بن محمّد كه نسبش به علىّ بن الحسين عليهما السّلام ميرسد در قم در ماه رجب به سال 339 روايت كرد از پدرش از ياسر خادم از امام هشتم و او از پدرانش عليهم السّلام از حسين بن علىّ عليهما السّلام كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به علىّ بن- ابى طالب عليه السّلام فرمود: يا علىّ! تو حجت خدائى و تو باب (تقرّب) به خدائى، و تو راه به سوى خدائى، و توئى نبأ عظيم، و توئى صراط مستقيم حقّ، و توئى مثل اعلاى الهى، يا علىّ! توئى امام مسلمين و امير مؤمنين، و بهترين وصيّين،
[1] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1372 ش. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |